سلام
1- this
(الف)
لزوم و كاربرد اصلي استفاده از اين واژه ي كليدي چيست؟
ما در يك كلاس، قصد داريم متدي را فراخواني كنيم.
هنگامي كه در يك كلاس هستيم، براي فراخواني يك متد، آيا صرفا نوشتن آن و پارامترهاي آن كافي نيست؟ چه بسا براي فراخواني متدي از كلاس ديگر (غير استاتيك) يا فضاي نام ديگر، مي توانيم با استفاده از عملگر . و نام بردن مراتب كلاس و فضاي نام، آن متد را فراخواني كنيم.
لزوم و علت استفاده از عملگر this براي فراخواني يك متد از كلاس جاري چيست؟
(ب)
در پارامتر يك استاتيك متد نيز، استفاده از اين كليدواژه پيش از تعريف يك پارامتر، موجب تبديل آن به اكستنشن متد مي شود.
آيا واژه ي كليدي this در اين دو حالت، (حالت هاي الف و ب) از نظر ماهيت، متفاوت است؟
و اگر ماهيت آن يكسان است، لطفا بفرماييد خصوصيات ذاتي و مشترك اين واژه ي كليدي چييست تا برسيم به اين كه چگونه در دو حالت (الف) و (ب)، دو نقش ايفا مي كند.
2- base
لطفا كاربرد اين كليدواژه را معرفي بفرماييد.
3- آيا كليدواژه هاي this و base عملگر (Operator) محسوب مي شوند؟
با تشكر و سپاس
با تشكر
جواب قسمت 1-(ب) و 3 را از پرسش اين تاپيك در پيوندهاي فوق پيدا نكردم.
لطفا در اين دو مورد نيز، راهنمايي بفرماييد.
سپاس.
برای ب
بله تفاوت دارد تا حدودی
ممنون استاد
در مورد ب:
اگر كليدواژه ي this دو كاربرد دارد، چرا دو كليدواژه ي مختلف ايجاد نشد؟
چرا مثلا كليدواژه هاي this1 و this2 ايجاد نشد؟
اينكه يك كليدواژه است، يعني چه؟
ماهيت اصلي و دقيق اين كليدواژه چيست؟
آيا دو روح هستند، در يك جسم؟
هیچ کاربری تا کنون از این پست تشکر نکرده است
با ما تماس بگیرید تا در این مسیر همراهتان باشیم :)