سال‌ها پیش وارد دنیای طراحی وب‌سایت به عنوان فریلنسر شدم. من واقعا نمی‌دانستم که باید چه کاری انجام دهم، اما خودم را در این مسیر قرار دادم، بنابراین مجبور بودم سریعا همه چیز را یاد بگیریم. در ابتدا پروژه‌ها را با چت‌های ساده با مشتریان شروع کردم و روش همواری را با تعداد نامحدودی از اصلاحات و تجدیدنظرها انجام می‌دادم، بنابراین مطمئن بودم چیزی را که آن‌ها دوست دارند تحویل می‌دهم.

با این حال به زودی متوجه شدم که رویکرد اصلاحات نامحدود تقریبا همیشه منجر به طولانی شدن پروژه و همچنین فشار برای انجام کار آزاد می‌شود.

معمولا تقاضاهای بازنگری هرگز پایان نمی‌یافت و این امر بسیار زمان‌بر بود. من مجبور بودم آنچه را که مردم می‌خواهند را پیدا کنم. شروع به تلاش برای بررسی بیشتر قبل از شروع پروژه کردم، اما اغلب این پاسخ را دریافت می‌کردم:

"من نمی‌دانم چه می‌خواهم، شما طراح هستید، فقط آنچه را که فکر می‌کنید درست است انجام دهید".

من همین الان به شما می‌گویم: اگر مشتری این را به شما گفت، هرگز باور نکنید. آن‌ها ممکن است واقعا فکر کنند که نمی‌دانند چه چیزی می‌خواهند، اما این درست نیست.

وقتی اولین بار این پاسخ را شنیدم با خود فکر کردم: "بسیار خوب، عالیه، راحت شدم" و به کار خود ادامه دادم. اما به زودی فهمیدم که این چشم‌انداز آسان تا زمانی که مشتری طراحی را ببیند دوام می‌آورد. بعد از اینکه شما کار را انجام می‌دهیم، آن‌ها ناگهان خلاق می‌شوند و با لیستی از ایده‌ها و دستورالعمل‌های جدید شما را شگفت‌زده می‌کنند.

مشتریان آنچه را که می‌خواهند را می‌دانند، اما...

من متوجه شدم که مشتریان واقعا می‌دانند که چه چیزی می‌خواهند، آن‌ها فقط زبان صحبت ندارند و نمی‌دانند که چگونه خواسته خود را بیان کنند. دیدن طرحی که ارائه می‌دهیم به آن‌ها کمک می‌کند تا کلمات را برای توصیف آنچه که می‌خواهند پیدا کنند.

این مساله باعث شد من متوجه شوم که شغل من این است که زبانی که آن‌ها نیاز دارند را به آن‌ها بدهم. وقتی آن‌ها می‌گویند "من نمی‌دانم، شما طراح هستید"، آنچه که آن‌ها واقعا می‌گویند به این معناست که "این تخصص من نیست، بنابراین من نمی‌دانم چطور آنچه را که می‌خواهم را به شما بگویم".

بعد از چند بار آزمون و خطا، پرسش‌نامه‌ای را تهیه کردم و قبل از شروع هر کار به مشتریان می‌دهم و تا آن را تکمیل نکنند کار را شروع نخواهم کرد.

برای برخی سوالات پاسخ‌های نمونه‌ای را قرار می‌دهم. گاهی اوقات افراد نمی‌دانند چطور به یک سوال پاسخ دهند تا وقتی که نمونه‌‌ای را ببینند، و گاهی اوقات مشتریانی را می‌بینم که پاسخ را از لیستی که من ارائه دادم انتخاب می‌کنند.

در این پرسش‌نامه من چندین سوال در مورد طرح‌بندی و برخی نکات تکنیکی دیگر می‌پرسم. اما آنچه که واقعا پایه سوالات من را تشکیل می‌دهد بر دو مساله تمرکز دارد: هدف آن‌ها از طراحی این سایت چیست، و سبک موردنظرشان چیست.

از طریق این پرسش‌نامه من به مرحله‌ای رسیدم که تمام پروژه‌هایم دقیقا طبق برنامه پیش می‌رود و مشتریانم از نتایج کار همواره خوشحال بوده‌اند.

هفت سوال در این پرسش‌نامه وجود دارد. اما اجازه ندهید سادگی آن شما را فریب دهد. این سوالات زمان من را به عنوان طراح وب فریلنسر به صورت موفق‌آمیزی مدیریت کرده است.

بخش A: در مورد هدف بپرسید

به عنوان طراح، ما گاهی اوقات وسوسه می‌شویم تغییراتی را در طراحی ایجاد کنیم. واقعیت این است که اگر سایت زیبایی طراحی کنیم که اهداف مدنظر را به وجود نیاورد، در نهایت مشتری ناراضی خواهد بود. اما حتی اگر سایتی را ایجاد کنید که زشت باشد اما مشتریان جدید، خوانندگان جدید و افراد دیگر را جذب کند، بنابراین کارآمدتر است و مشتریان کار شما را به دیگران توصیه خواهند کرد.

"لطفا به صورت خلاصه اهداف خود را برای این سایت بنویسید"

این مهم‌ترین چیزی است که شما در هر سایت باید بدانید. اگر شما ندانید هدف سایت چیست هیچ چیز دیگری اهمیت نخواهد داشت. آیا سایت موردنظر در مورد انتشار اطلاعات در مورد موضوع خاصی است؟ آیا برای افزایش درآمد تبلیغاتی است؟ آیا در رابطه با تولیدات است؟ یا ارائه سرگرمی‌ است؟

درک اهداف اولیه سایت پایه و اساس همه چیزهایی است که در طول پروژه انجام می‌دهید.

"بازار/مخاطبان مورد هدف خود را توصیف کنید"

این دومین سوال مهمی است که باید بدانید، زیرا اگر شما افرادی که مشتری می‌خواهد به آن‌ها دست یابد را بشناسید، بهتر می‌توانید سایت را طراحی کنید. خرید از یک سایت فروش محصولات نرم‌افزاری با خرید از سایت تدارکات مهمانی برای جشن تولد بچه‌ها بسیار متفاوت است.

"سایت شما چه نوع محتوایی خواهد داشت"

مثلا:

به‌روزرسانی اخبار

انتشار مقالات

محتوای تبلیغاتی محصولات/ خدمات

وبلاگ شخصی

وقتی شما می‌دانید مشتری چه نوع محتوایی می‌خواهد، می‌توانید طراحی خود را پیرامون آن بسازید. نوع محتوا به شما نیز کمک می‌کند در مورد ظاهر و حسی که به کاربر منتقل می‌کند تصمیم بگیرید.

"چه اقداماتی را می‌خواهید بازدیدکنندگان‌تان انجام دهند"

مثلا:

خرید محصول/ خدمات

کلیک بر روی تبلیغات

 دانلود نرم‌افزار

اشتراک در خبرنامه

اگر می‌خواهید به مشتریان‌تان در دستیابی به اهدافی که می‌خواهند در سوال یک توصیف کنند کمک کنید، باید اقداماتی که آن‌ها می‌خواهند بازدیدکنندگان سایت انجام دهند را بشناسند. شما به عنوان طراح وب باید سایتی را طراحی کنید که مشتریان را برای انجام این اقدامات ترغیب کند.

بخش B: در مورد سبک بپرسید

سبک موضوع مهمی است، به همین دلیل است که ما طراح وب نامیده شده‌ایم. با این حال، تا زمانی که اهداف سایت را پشتیبانی می‌کند مهم است. شما باید سبک‌هایی را هدف قرار دهید که به اهداف سایت کمک می‌کند و باید مواردی را طراحی کنید که مشتری را جذب کند. آنچه که واقعا باید انجام دهید سبکی است که مشتری مورد هدف را مجذوب کند.

"در دو یا سه کلمه حسی را که می‌خواهید توصیف کنید"

مثلا:

جذاب و حرفه‌ای

واضح و سرگرم‌کننده

سبک مفهومی پیچیده است، بنابراین گاهی اوقات شما نیاز دارید تا مشتریان خود را تشویق کنید تا در یافتن سبک فرو روند. این از آن سوال‌هایی است که نیاز به پاسخ نمونه دارد زیرا اغلب فرد برای توصیف آنچه که می‌خواهد کوتاهی می‌کند.

"لیستی از دو یا سه رنگی که می‌خواهید را بنویسید"

مثلا:

آبی دریایی و سفید

آبی پر رنگ و نارنجی

سبز، زرد و سیاه

این سوال بسیار سودمند است اگر شما بتوانید دو یا چند رنگ را در پاسخ مشتری دریافت کنید، چرا که شما واقعا در اکثر طرح‌ها به آن‌ها نیاز دارید. حتی مفیدتر خواهد بود اگر نوع رنگ مثل "آبی دریایی" یا "آبی پر رنگ" مشخص شود. پس تلاش کنید توصیفات بیشتری را در رابطه با رنگ‌ها دریافت کنید.

گاهی اوقات ممکن است در پاسخ فقط "آبی" را دریافت کنید و هیچ توصیف اضافه‌ای همراه آن نباشد. در این مورد می‌توانید سوالات دیگری را طراحی کنید تا توصیفات دقیق‌تری را دریافت کنید.

"نام برخی از سایت‌های نمونه‌ای را که دوست دارید بنویسید"

این سوال یک سوال عالی برای پاسخ دادن است، زیرا حتی اگر مشتری برای پاسخ دادن  به سوالات دیگر در رابطه با سبک دچار کشمکش و تنازع شود، اما در عوض به راحتی می‌تواند به این سوال پاسخ دهد و شما را با آن سبکی که دوست دارد آشنا سازد.

شاید مشتری سایتی را که واقعا مورد پسندش است را نشناسد، بنابراین پیشنهاد می‌کنم مکان‌هایی مثل ThemeForest را به آن‌ها معرفی کنید تا انواع طراحی‌ها را ببیند.

نتیجه‌گیری

اگر از ابتدای هر پروژه این هفت سوال را از مشتری بپرسید، به آن‌ها در برقراری ارتباط با خودتان کمک بزرگی کرده‌اید. این کار به نوبه خود به شما نیز کمک خواهد کرد پروژه‌های خود را به موقع تغییر دهید و نتایجی را ارائه دهید که مشتریان را راضی و خشنود می‌سازد.